میلاد با سعادت آقا علی ابن موسی الرضا ( ع ) مبارک باد
یازدهم ذی القعده، سالروز میلاد با برکت پیشوای هشتم، خورشید تابان آسمان پرنور ایران، غریب آشنا، نگین خراسان، شهد شیرین مشهد، حضرت امام رضا علیهالسلام است. در این روز دیدگاه رنجور و خسته امام موسی بن جعفر علیهالسلام ، به چهره دلربا و جمال نورانی فرزند نورسیدهاش روشن شد و صبح سپید را از پس پرده شب تاریک نوید داد. در روز جشن و سرور اهل بیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش میساییم و ذرات غبار حرم پاکش را توتیای چشمان خود میکنیم.
میلاد مبارک
سرانجام روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال ۱۵۳ هجری و پنج سال بعد از
شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(ع) دیده به جهان گشود.
البته شیخ کلینی زمان این ولادت با سعادت را سال ۱۴۸ هجری ذکر کرده و این
خبر را صحیحتر دانسته است. شیخ مفید نیز با این قول موافق است.علامه مجلسی
در بحارالانوار و کفعمی در مصباح منیر چنین نظری دارند امّا ابن شهر آشوب
سروی مازندرانی نقل نخست را میپذیرد و میافزاید آن را غیاث بن امید از
اهل مدینه شنیده است.
در هر حال امام رضا(ع) در میان سی و چند فرزند حضرت موسی بن جعفر(ع) به
عنوان بزرگترین آنها، دانشمندتر، شریفتر، مقدستر و زاهدتر، در این تاریخ
مدینه را بوجود مبارک خویش غرق نور و سرور نمود.
با اعتماد به قول کلینی در «کافی» و طبرسی در «اعلام الوری»، ولادت امام
رضا(ع) به فاصله کمتر از یک ماه بعد از شهادت امام ششم رخ داده است و مؤید
آن خبری میباشد که از امام کاظم(ع) نقل گردیده است که آن حضرت بارها خطاب
به فرزندان خویش میفرمود: این برادر شما، علی بن موسی «عالم آل محمد» است.
راجع به امور دینی خود، از او بپرسیدو هرچه میگوید به ذهن خویش بسپارید
چون من از پدرم جعفر بن محمد(ع) مکرر میشنیدم که میفرمود: عالم آل محمد
در صلب توست و او همنام امیرالمؤمنین(ع) است و ای کاش من او را میدیدم.
آن روز که این وجود مبارک بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش
روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و
آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار
رسول اکرم(ص) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان
اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظهها بر قدوم این
نوزاد کرنش نمودند. از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت، از بالا تا
پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و
سرور در حجاز خیره کننده، دلانگیز و دلپذیر بود، روزی که خورشید هشتم
بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملکوت لبخند میزد. مردمان نیز
شکر گزار بودند چرا که مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت
بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس که نمیتوان
او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف کرد.
امام رضا علیهالسلام در یک نگاه
وجود مقدس امام رضا علیهالسلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق
علیهالسلام به دنیا آمد. ایشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاک دامن
خود، مراحل رشد و شکوفایی جسمی و روحی را پشت سر گذاشت. امام رضا
علیهالسلام مدت ۳۵ سال از امامت پدر بزرگوار خود را درک کرد و از محضر
نورانی حضرتش بهرهمند شد. آن حضرت از ۳۵ سالگی امامت امت اسلامی را به
عهده گرفت و در ۵۵ سالگی به شهادت رسید.
موقعیت امام در مدینه
امام رضا علیهالسلام ، هفده سال از امامت بیست ساله خود را در شهر مدینه و
در کنار اهل بیت خود سپری، و از آنجا امت اسلامی را رهبری و هدایت کرد.
حضرت، شاگردان پدر را به دور خود جمع کرده، به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جد
بزرگوارش امام صادق علیهالسلام پرداخت و در این راستا، گامهای استواری
برداشت. موقعیت امام رضا علیهالسلام در مدینه، همه دانشمندان و شخصیتهای
سیاسی و اجتماعی حجاز را تحت الشعاع قرار داده بود. ایشان در تمام شئون
مادی و معنوی، پناهگاه و مرجعی برای مردم به شمار میآمد. وجود مقدس امام
رضا علیهالسلام خود در این باره به مأمون فرمود: «اینکه من در اینجا
ولیعهد شدهام، از نظرم هیچ بر موقعیتم نیفزوده است؛ زیرا من در مدینه، در
جایگاهی بودم که نامهام به مشرق و مغرب حکومت اسلامی میرفت. در آنجا هیچ
کس عزیزتر از من بود و هر کس حاجتی داشت، آن را از من میطلبید و من هم تا
حد توان نیازهای نیازمندان را تأمین میکردم».
امام رضا علیهالسلام و امین
با درگذشت هارونالرشید در سال ۱۹۳ قمری در شهر طوس، فرزندش امین به خلافت
رسید و به مدت پنج سال زمام امور کشورهای اسلامی را به دست گرفت. در این
دوران، برخوردی میان امام رضا علیهالسلام و مأموران عباسی صورت نگرفته
است؛ زیرا دستگاه خلافت عباسی، گرفتار اختلافهای داخلی و نبردهای امین و
مأمون عباسی بر سر خلافت بود و فرصتی برای آزار و اذیت علویان به ویژه امام
رضا علیهالسلام نداشت. امام، در فاصله سالهای ۱۹۳ تا ۱۹۸ قمری که مصادف
با حکومت امین بود، از آزادی نسبی برخوردار بود و توانست با استفاده از این
فرصت، کارهای ناتمام پدران بزرگوار خود را سر و سامان داده، خدمات علمی و
فرهنگی زیادی به امت اسلامی عرضه کند.
نام، لقب و کنیه
امام کاظم(ع) فرزندش را علی نامید، ابوعماره میگوید چون به امام هفتم عرض
کردم، امام پس از خویش را معرفی کنید، آن حضرت پس از توضیحی در مورد امامت
که امری الهی است و امام از سوی خدا و رسولش معرفی میگردد، فرمود: پس از
من امر امامت به پسرم علی(ع) میرسد که هم نام امام اول علی بن ابی طالب(ع)
و امام چهارم علی بن الحسین (ع) است. آری امام هشتم علی نامیده شد و به
رضا ملقب گردید که این عنوان که برایش تعیین گشت فرمانی از جانب پروردگار
برپیامبرش حضرت محمد(ص) بود که بر زبان جبرئیل امین جاری گشت و نیز کنیه آن
حضرت ابوالحسن گردید.(۲۰) لقب هایی چون صابر، فاضل، وفی، مرضی نیز برای
امام هشتم، در منابع معتبر، ذکر کردهاند. رضا در کتب لغت معانی متعددی چون
دوست، محب، خشنودی و مانند آن دارد ولی علمای شیعه این لقب را به معنای
راضی به رضای خداوند یا مرضی خدا و رسول گفتهاند، عدّهای از مورخان
نوشتهاند وقتی مأمون خلیفه عباسی امام رضا(ع) را برای ولایت عهدی خویش
برگزید، حضرت را رضای آل محمد نامید.
برخی دیگر ذکر کردهاند چون دوستان و دشمنان نسبت به این مقام سیاسی امام
رضا(ع) اظهار خشنودی نمودند و چنین وضعی برای پدران ایشان رخ نداد از این
رو تنها آن حضرت به «رضا» معروف گردید.
شیخ صدوق هم بنا به روایتی در عیون اخبار الرضا گفته است: باید یادآور شد
داعیان و مبلغان بنی عباس در اواخر حکمرانی امویان مردم را دعوت کردند که
به رضا از آل محمد بیعت کنند یعنی این که بدون آن که از کسی نام ببرند،
چنین عنوانی را مطرح میکردند زیرا خلافت امویان فاقد مشروعیت است و باید
به کسی از خاندان رسول اکرم(ص) که مورد رضایت همه باشد بیعت نمود و چون
مأمون خود از بنی عباس بود و این خاندان نیز با حکومت آل علی مخالف بودند،
وی حضرت علی بن موسی الرضا را به ولایت عهدی برگزید و همه به این انتخاب
رضایت دادند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت محقق گردید، البته شیخ
صدوق ضمن مطرح نمودن چنین موضوعی، در ادامه، آن را صحیح نمیداند و به
روایت دیگری اشاره دارد که در آن آمده است: به حضرت امام محمد تقی(امام
جواد(ع)) عرض شد: آیا هر یک از پدران شما رضای خدا و رسولش نمیباشند، چرا
از میان همه آنان پدرتان به «رضا» موسوم گردیده است؟ حضرت پاسخ داد: همانا
مخالفان اَمرِ امامت به رهبری
حضرتش راضی و خشنود گردیدند همانطور که موافقان امر امامت نیز از این امر
اعلام رضایت کردند و برای هیچ کدام از ائمه چنین امری بوجود نیامده
است.علامه محقق سید عبدالرزاق مُقرّم پس از ذکر این حدیث خاطر نشان نموده
است: این استدلال یا صرفاً برای قانع گردانیدن سؤال کننده است و متناسب با
درک و فهم او مطرح شده است یا برای بیان سرّ الهی که در نامگذاری حضرت امام
رضا(ع) وجود داشته است و گرنه حدیث صحیفه که از آسمان نازل گردیده گواه
این نکته است که القاب ائمه نیز همانند اسامی مبارکشان از جانب خداوند
متعال که عصمت را در آن وجودهای مقدس به ودیعت نهاده، انتخاب شده است.
ابن بابویه به سند خود از بزنطی روایت کرده است به خدمت امام تقی (ع) عرض
کردم گروهی از مخالفانتان گمان میکنند والد شما را مأمون ملقب به رضا
گردانید در هنگامی که آن حضرت را به عنوان ولایت عهدی خود انتخاب کرد. حضرت
فرمود: سوگند به خداوند دورغ میگویند بلکه حق تعالی او را به رضا مسمّی
گردانید برای آن که پسندیده خداوند در آسمان بود و رسول خدا(ص) و ائمه
هدی(ع) در زمین از او خشنود بودند و ایشان را برای امر امامت پسندیدند و
نیز به سند معتبر ابن بابویه از سلیمان بن حفص روایت کرده است امام کاظم(ع)
پیوسته فرزند خود را رضا مینامید و میفرمود: بخوانید فرزندم را رضا و
گفتم به فرزند خود رضا و وقتی آن حضرت را مورد خطاب قرار میداد ابوالحسن
مینامید و چون امام موسی بن جعفر را ابوالحسن اوّل مینامند برای امتیاز
لقب امام هشتم، آن حضرت را ابوالحسن ثانی گفتهاند.علامه مجلسی در کتاب
جلاء العیون در احوال حضرت امام رضا(ع) علاوه بر اسامی، القاب و کنیه هایی
که بدانهااشاره کردیم افزوده است به آن حضرت قره اعین المؤمنین و غیظ
الملحدین نیز گفتهاند.
راسخون